شاید بالاترین درجه‌ی خلوص را بتوان در جهاد در راه خدا یافت. کسی که از تمام هستی خود می‌گذرد و گام در راهی پرخطر برای اقامه‌ی عدل و اطاعت از معبود خویش می‌گذارد، از همان ابتدا پیروز است ولی گاهی این آستان بوسی همراه می‌شود با اجری عظیم بنام شهادت.

البته زیباست آرزوی شهادت ولی مهم این است که از همه‌ی هستی ی خود بگذری و جهاد کنی و این خداست که می‌داند که آیا این جهاد منتهی به شهادت شود یا خیر.

خوشابحال کبوترانی که سبکبال به این ندای الهی لبیک گفته‌اند و می‌گویند و بدا به حال من و امثال من که دنیا دستمان را کوتاه کرده و بر پاهایمان غل و زنجیر زده که یارای این راه را نداشته باشیم.

دیدگان خود را خاک پای همه‌ی شهدا از صدر اسلام تا به امروز می‌کنم و درود می‌فرستم بر مدافعانی که از حریم امن بانو زینب سلام‌الله با جانفشانی حراست می‌کنند. درود بر شما و بر پدران و مادرانتان که چنین فرشتگانی را برای خاندان ولایت تربیت نموده‌اند.

 

پ.ن. منظور از نگارش این متن خاطره ای بود از فرزند شهید عبداللهی در مورد پدر شهیدشان که از مدافعان حرم حضرت زینب (س) بودند. این خاطره را سردار رضایی بیان کرده اند. کلیت این خاطره بدین شکل بوده که پس از شهادت این عزیز، پیکر ایشان بدست گروههای تکفیری می افتد و  اين جوان و مادرش در برابر پیشنهاد واسطه هایی برای تحويل گرفتن جنازه پدر از داعش و گروه تکفیری درمقابل پول گفته اند كه ما  هدیه ای را كه به خدا تقدیم کرده ايم پس نمی گيريم ، و زير بار شكستن شرف و عزت ايران نرفته اند .