نومید مشو ...
نومید مشو جانا کاومید پدید آمد
اومید همه جانها از غیب رسید آمد
نومید مشو گر چه مریم بشد از دستت
کان نور که عیسی را بر چرخ کشید آمد
نومید مشو ای جان در ظلمت این زندان
کان شاه که یوسف را از حبس خرید آمد
مولوی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۵/۰۲/۱۱ ساعت ۴:۴۰ ق.ظ توسط شبگرد
|
دل ِ من در شبِ گیسوی تو عاشق شد و مرد